در زندگى لحظه هايى هست كه تمام مى شود اما آثارش تا أبد باقى مى ماند؛ كافى است كمى به عقب برگردى و در عمق آن لحظه فرو روى، تا دريابى كه آن لحظه از بدو رخ دادنش يك لحظه عادى نبوده است، لحظه هايى كه وقتى در كارشان دقيق ميشوى مى فهمى كه خيلى تلخ يا خيلى شيرين بوده اند و اين طعم را تداوم اتفاق همان لحظه تعيين مى كند.
دو، سه سال بیشتر از شروع به کار خیریه نمی گذشت؛ مؤسسه ای که خانم جعفرزاده با کمک تعدادی از بانوان خیرخواه رشت برای یاری رساندن به کودکان و به تبع آنان مادران سرپرست خانواده شکل گرفته بود. از همان روزهای اول، مادر بعضی از همان کودکان به درخواست خودشان برای کارهای خدماتی معرفی می شدند تا کمک حالی برای بقیه ی خانواده شان باشند.
سال 89 یکی از این مادرها با مراجعه به مؤسسه خبر از ناتوانی اش برای ادامه دادن به کار خدماتی خبر داد و این اتفاق در مورد چند نفر دیگر هم تکرار شد. از یک سو نگرانی برای حال آزرده آنها و از سوی دیگر استیصال ناشی از مسدود شدن روزنه ای هر چند کوچک برای گذران زندگی شان غمی به دل بانیان کار انداخت؛ آخر کار خدماتی استهلاک بالایی دارد و یک زن بیش از ده سال نمی تواند در چنین کاری دوام بیاورد؛ تا اینکه یکی از آنها گفت می تواند با قلاب لیف ببافد و ما در فروشش به او کمک کنیم. خیرین و بانیان مؤسسه، خریدار اولین سفارش ها بودند. آنقدر این اتفاق تکرار شد و دست باف هایش مورد استقبال قرار گرفت که به این نتیجه رسیدیم که می توانیم با کمک دیگر خیرین، مواد اولیه را در اختیارش بگذاریم تا او تماماً سود فروش را به دست آورد. پدر یکی از اعضای هیات امناء، بنام حاج علی حسین پور، که خود بسیار شاد و مشورت گیرنده بود، در آن سال مبلغ قابل توجهی را به عنوان وام، به ایزددوستان سپرد تا مواد خام اولیه برای دست سازهای بانوان تهیه شود. بافته ها و ساخته هایی که با آن پول تهیه شده بود، در نمایشگاهی به نمایش در آمد و پول خوبی از آن جمع شد. حاج علی هیچ وقت وامی که داده بود از ما پس نگرفت؛ آن پول چنان برکتی داشت که سالها است خیریه به کار خود ادامه می دهد و هنوز حامی زنان نیازمند است و به برکت اعتماد وی و حاج علی های دیگر هرسال بازارچه و فستیوالهای زیادی برگزار میکند
به راستی فقر واقعه ى غريبى است كه تداوم آن ريشه در خیلی چیزها دارد؛ و تلاش ایز دوستان بر براندازی ان است، چرا که امروز اين خانه ى مهر كوچك، بعد از هشت سال برپايى نمايشگاه هاى محلى از توليدات خانگى مادران خلاق، توانسته جايگاه خود را پيدا كند و به غير از رشت نمتیشگاههایی را هم درسایر شهرها و استان ها برپا كند تا با نام شناخته شده ى "دوشنبه بازار" هر هفته بال هاى خود را به روى زنان يك شهر باز كند و تلاشى كوچك يا بزرگ براى نابودى فقر (اجتماعى و اقتصادى) داشته باشد.